بزرگترین مرجع مقالات ، پروژه ها و هر آنچه که از معماری باید بدانیم
در صورت نیاز به هرگونه پروژه و یا مقاله در رابطه با معماری از طریق
ارسال نظرات و یا شماره تلفن 09334399472 با ما در ارتباط باشید
زاحا حدید در بغداد متولد شد و در سال ۱۹۷۷ در انگلستان فارغ التحصیل شد. و از معماران برجسته عصر حاضر است طرح های او دیکانستراکشن در معماری را معرفی می کند. کنفرانسها و درسهای او در نقاط مختلف جهان مورد توجه قرار دارند.
در سال ۱۹۹۴ پس از کنزو تانجه کرسی تدریس طراحی در دانشکده معماری هاروارد به وی واگذار شد. فعالیت های هرفه ای او از آفرینش فضاهای شهری کلان تا خلق اجزای زینتی و مبله داخلی ابعاد جهانی دارند.
آثار ترسیمی و نقاشی او در مهمترین موزه های جهان از جمله نمایشگاه دائمی و موزه های جهان از جمله موزه هنرهای مدرن نیویورک موزه معماری آلمان در فرانکفورت و گوگنهایم به نمایش گذاشته شده اند.
زاحا حدید ۵۳ ساله اولین زنی است که در تاریخ ۲۶ ساله مفتخر به کسب جایزه «پریتزکر» شده است.
انتخاب حدید برای دریافت این جایزه از این جهت که آبرومندانه ترین جایزه معماری توجه خود را بر خودنمایی زنان متمرکز می کند، در حرفه ای که از گذشته در قبضه مردان بوده است، بسیار قابل تامل است.
آیا سرانجام زنان نام خود را در دنیای معماری مطرح می کنند...؟
بیش از ۲۰ سال از دست یافتن زنان به حقوق برابر در برنامه ریزی دانشکده های معماری می گذرد، اما بر اساس آمار منتشر شده هنوز زنان معمار به تعداد چندان زیادی در رتبه بندی حرفه ای قرار نمی گیرند و در شرکت ها نقش رهبری گروه های طراحی را بر عهده ندارند، اما وضعیت نسبت به گذشته پیشرفت چشم گیری دارد...
هر چند این مساله در حال جا افتادن است که اگر ما کارهای «حدید» را نپذیریم، جنبش خلاق را در حوزه معماری رد کرده ایم.
فراموش نشود که این پذیرش نباید راه را برای پذیرش باخت بازی زندگی در برابر این چنین جنبش های فصلی هموار سازد.
زندگی نامه:
او در ۱۲۹۹ در تهران بهدنیا آمد. تحصیلات معماری خود را در دانشگاه تهران و دانشکده هنرهای زیبای پاریس (بوزار) انجام داد، وی هم اکنون در ونکوور کانادا زندگی میکند.
پیشینه معماری
وی زمانی استاد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و سه دوره رئیس این دانشکده بود. استاد «هوشنگ سیحون» نقاش و معمار ۸۶ ساله ایرانی، به مرد بناهای ماندگار معروف است آن هم به دلیل طراحی و نظارت بر ساخت آرامگاه بزرگانی چون خیام، کمال الملک، بوعلی سینا، نادرشاه افشار، کلنل محمدتقی خان پسبان و دهها مقبره و آرامگاه دیگر، ضمناً وی طراح بنای موزه توس در سال ۱۳۴۷ و همچنین ساختمان بانک سپه در میدان توپخانه تهران نیز میباشد.
استاد سیحون نقش اندازی است که در دنیای ابعاد از معانی پر رمز و راز باطن سخن به میان میآورد و معانی و فلسفه نظری و وجودی بزرگانی که معمار و طراح آرامگاه هر یک از آنان بوده، در نقش مقبره شان متجلی نمودهاست. به عنوان مثال در ۱۳۳۸ آرامگاه حکیم عمر خیام را مبتنی بر اصول ریاضی و مثلثاتی خیام، محاسبه و طراحی کردهاست.
او در کتاب «نگاهی به ایران» در مورد بنای آرامگاه نادر شاه افشار مینویسد: ماده اصلی ساختمان از سنگ خارای منطقه کوهسنگی مشهد، مشهور به سنگ هر کارهاست، این سنگ یکی از مقاوم ترین سنگ هایِی ست که در ایران وجود دارد، او دلیل این انتخاب را اشاره به صلابت و عظمت نادر شاه افشار میداند». او در ادامه مینویسد: «شکل کلی و مقبرهٔ نادر به شکل شش ضلعی متناسبی ست که، شکلِ سیاه جادرهایی را تداعی میکند، دلیل این امر همین نکتهاست که نادر به جای کاخ در زیر چادر زندگی میکرد.
پیشینه نقاشی
در کنار معماری به نقاشی از مناظر و روستاهای ایران میپرداخت و نمایشگاههایی از این آثار خود در ایران و در خارج از ایران برپا کردهاست.
آثار وی در نمایشگاهی در دانشگاه ماساچوست در سال ۱۹۷۲ در کنار آثار هنرمندانی چون پیکاسو و دالی به نمایش درآمد. در این نمایشگاه تابلویی از کلافههای خط به نمایش گذاشت که در آن از خطوط موازی و پر پیچ و تاب که هیچ همدیگر را قطع نمیکنند، استفاده کرده بود. دانشگاههایی مثل MZT، هاروارد، واشنگتن و برکلی مجموعهای از نقاشیهای او را گردآوری کرده و نگهداری میکنند.
همسر سابق وی معصومه سیحون نیز نقاش است و بیش از ۷۰ سال سن دارد و شگرد وی در کشیدن نقاشیهای مدرن است.
برخی از آثار (معماری)
مقبره فردوسی بزرگ
ارامگاه فردوسی بزرگ
آرامگاه بوعلی سینا در همدان(۱۹۵۱)
آرامگاه خیام در نیشابور(۱۳۳۸)
آرامگاه و موزه نادرشاه در مشهد(۱۹۵۸)
آرامگاه کلنل محمد تقی خان پسیان
مقبره عباس میرزا و بعضی دولتمردان قاجار
آرامگاه کمالالملک در نیشابور
ساختمان بانک سپه در تهران
بنای موزه توس(۱۳۴۷)
مرکز فرهنگی یزد
ارامگاه کمال الملک
در جوار آرامگاه عطار نیشابوری و در میان باغی در حومه شهر نیشابور واقع است و در سمت غرب آرامگاه خیام و به فاصله دو کیلومتری از آن واقع است. طراح این بنای یادبود استاد هوشنگ سیحون است.
این بنا در نقشه از دو مدول (پیمون) مربعی شکل تشکیل شدهاست و مستطیلی با تناسب ۱ بر ۲ را میسازند. اضلاع مربع در نما با یک قوس نیم دایره خود نمایی میکنند؛ حجم بنا از قوسهایی متقاطع که بر روی اقطار مربع زده شدهاند پدید آمده که این فوسهای متقاطع، «تاقهای چهاربخش» را که در معماری سنتی ایران بسیار دیده شدهاند را تداعی میکنند و احتمالاً منبع الهام طراح نیز بودهاست. طراح با بهرهگیری خلاقانه از قوس و با پیچشی که در ایده کلی آن ایجاد کرده، به نتیجهای ظاهراً متفاوت با هندسهای پیچیده دست یافتهاست. این طرح مبتکرانه به مدد سازه پوستهای بتنی اجرا شدهاست.
در بنای یادبود کمال الملک دو نوع قوس به شرح زیر دیده میشود. شش قوس نیم دایره نما که نسبت دهانه به ارتفاع آنها ۱ به ۲/۱ است، چهار قوس متقاطع که بر روی اقطار دیده میشوند.. لازم به ذکر است که در پایین قوسهای اصلی نما از روبرو دو قوس کوتاهتر نیز وجود دارند که در واقع تلاقی قوسهای متقاطع هستند. شاید بتوان گفت حجم کلی بنا از پوستهای سه بعدی در فضا حاصل آمدهاست که در یک حرکت نرم دو نوع قوس یاد شده را به هم پیوند میدهند. این قوسها و پوشش آنها در بالا، اشکال هندسی مخروطی شکلی را بوجود آوردهاند که ابتکاری هندسی بوده، اوج خلاقیت معماری را در بهرهگیری از عناصر معماری سنتی ایران در ترکیبی جدید و موزون نشان میدهد. در این بنا نیز همانند آرامگاه خیام هندسه نقشی شایان توجه دارد و پیوند عمیق این بنا را با نظام معماری ایرانی برقرار کردهاست.
تزیینات استفاده شده برای آرامگاه کمال الملک کاشی معرق است که نقوش آنها بسیار هنرمندانه بر روی سطوح منحنی نما بکار گرفته شدهاند و به سمت خط تقارن قوسها این نقوش کوچک و کوچکتر میشوند. به گفته طراح، کاشی معرق، معماری کاشان یعنی محل زادگاه کمال الملک را یادآور میشود. فرم کلی بنا و تزیینات و همچنین رنگ کاشیها، هارمونی بس عجیب با بنای مجاور یعنی آرامگاه عطار دارد، بطوریکه شاید بازدید کننده در بدو ورود به باغ و در نگاه اول آندو را دو جزء از یک بنا درک کند!
سنگ مزار کمال الملک همچون سایر سنگهای مزاری که سیحون در آرامگاه ظهیرالدوله تهران طراحی کردهاست، یکپارچه از سنگ گرانیت و با بافت خشن بوده، در قسمت بالای سنگ که مرتفع و زاویه دار تراشیده شدهاست، نقش برجستهای از کمال الملک توسط شاگرد ایشان مرحوم استاد ابوالحسن صدیقی حجاری گردیدهاست
آرامگاه نادرشاه(۱۹۵۸)
مجموعه باغ و موزه آرامگاه
ساختمان جدید آرامگاه نادر شاه افشار به گزارش میراث خبر در تاریخ ۱۲ فرودین ماه سال ۱۳۴۲ با حضور پهلوی دوم به همت انجمن آثار ملی در باغ نادری بازگشایی شد.
نادر شاه افشار فاتح دهلی در هنگام حیات خود دستور به ساخت آرامگاهی کوچک در بالا خیابان مشهد داد. این آرامگاه کوچک در سال ۱۱۴۵ هجری قمری در مجاور چهارباغ شاهی و روبروی حرم امام ضا از خشت و گل ساخته شد. موزه نادری در قسمت اصلی بنای یادبود آرامگاه افشار در ۲ تالار به منظور معرفی آثار تاریخی این دوره شکل گرفتهاست. این بنا به همت انجمن آثار ملی در سال ۱۳۴۲ خورشیدی توسط مهندس سیحون طراحی و ساخته شدهاست.
تندیس نادر شاه سوار بر اسب به همراه تنی چند از سربازانش بر فراز یک حجم سنگی مرتفع توسط مجسمه ساز شهیر ایرانی زنده یاد استاد«ابوالحسن صدیقی» ساخته شدهاست. تالار شماره ۱: این تالار به انواع سلاحهای دوره افشاریه، تابلوهای نقاشی از نادر و صحنههای جنگ، وسایل سوار کاری مانند زین و برگ اسب از دوره افشاریه تا قاجاریه، چند نسخه خطی از جمله تاریخ جهانگشای نادری و دو شمشیر متعلق به نادراختصاص دارد که روی یکی کلمه«السلطان نادر» حک شده و روی دیگراین بیت شعر طلاکوب شدهاست: شاه شاهان نادر صاحب قران هست سلطان بر سلاطین جهان این شمشیر در دشت مغان به سال ۱۱۴۸ هجری در روز تاجگذاری نادر از طرف ملت ایران به وی هدیه شدهاست. تالار شماره ۲: این تالار در سال ۱۳۷۳ به مجموعه اضافه شد و در آن انواع سکه، ظروف و دیگر اشیای اهدای از دوره صفویه تا معاصر به نمایش در آمدهاست. همچنین در گوشه شمالی آرامگاه نادر آرامگاه محمد تقی خان پسیان سردار خراسان قرار دارد
جهان جای گذر است و زمان خیلی سریعتر از آنچه که ما میپنداریم میگذرد. دو سال پیش درست در چنین روزی یعنی 25 ژانویۀ 2005 جامعۀ معماری با فیلیپ جانسون وداع نمود.
فیلیپ جانسون که بود ؟
فیلیپ جانسون در سال 1906 در کلیولند ایالت اوهایوی آمریکا به دنیا آمد و در طی دوران به یکی از قدرتمندترین معماران عصر بدل گشت. او نه تنها یک معمار بود، بلکه یک مورخ، نویسنده، منتقد، مدیر موزه و... نیز بود. در سال 1949، پس از گذشت سالیانی که به عنوان اولین مدیر موزۀ هنرهای مدرن در بخش معماری به کار خود ادامه میداد، خانهای شخصی برای خودش در New Canaan واقع در Connecticut طراحی نمود، همان موضوع پایان نامهاش نیز بود و به خانۀ شیشهای معروف گشت. او نشان افتخارآمیز مدرسۀ بینالمللی معماری را برای نمایشگاهی در MOMA دریافت نمود.جانسون اولین ملاقات میس وندرروهه و لوکور بوزیه را به کشورش ترتیب داد. جانسون و میس آپارتمان نیویورک را طراحی نمودند، و بعدها وی تمایل خود را برای همکاری با میس در مورد ساختن آسمان خراش سیگرام نشان داد. وی در دهۀ 50 در نحوۀ نگرش خود تجدید نظر نمود، اوج این مسأله در کار جنجالی و بحث برانگیز آن دوره، به نام ادارۀ کل AT&T بود، که اکنون به آن قلۀ Chippendale میگویند و در نیویورک واقع است. در سال 1967 با گروه معماری جان بورگی شروع به همکاری نمود و این همکاری تاسال 1987 ادامه داشت و محصول این 20 سال خالی از شگفتیها نبود. در سال 1979 اولین جایزۀ پریتزکر به وی اهداء شد، در متن تقدیر از او چنین گفتند)): به خاطر توانمندی و استعدادش در کار و نحوۀ نگرش و تعهد وی در ساختههایش، ثابت قدم بودن و کارهای عامالمنفعهای که در راستای اهداف انسانی و محیط زیستی است این جایزه به وی اهداء میگردد، او همچنانکه یک منتقد و مورخ است، مبارزی در صحنۀ معماری مدرن نیز میباشد، که تصمیم بر طراحی بزرگترین بناها گرفته است. فیلیپ جانسون شروع افتخار آمیزی برای پنداری 50 ساله است و انرژی و روح تازهای را در کالبد تعداد بیشماری از موزهها، تئاترها، کتابخانهها، خانهها، باغها وساختارهای سازمانی دمیده است.))، در همین مراسم فیلیپ جانسون سخنرانی نیز نمود که خواندن آن خالی از لطف نیست. از سال 1989، جانسون تقریباً بازنشسته شد، او بیشتر اوقات خود را صرف پروژههای شخصی خود میکرد، اما هنوز هم به عنوان مشاور با گروه معماری جان بورگی همکاری داشت. جزو آخرین کارهای وی طراحی مدرسۀ جدید هنرهای زیبا در کالج استون هیل واقع در گرینزبورگ ایالت پنسیلوانیا بود.
__________________
کارهایی از فیلیپ جانسون :
International Place در بوستون، Tycon tower در ویرجینیا، Momemt Place در دالاس، 53rd at third در نیویورک، NCNB Center در هیوستون، PPG در پیتزبورگ، California 101 در سان فرانسیسکو، United bank center tower در دنوار، Century Center در هند، A Water Garden در تگزاس، A Civic Center در ایلی نویز، The Crystal Catedral در کالیفرنیا، The Country Catedral Center در میامی، Glass House در کانکتی کات و ...
گزیدهای از سخنرانی فیلیپ جانسون :
حرفۀ معماری دلچسب ترین حرفههاست و بعد از کشاورزی ضروریترین میباشد، آدمی ابتدا باید بخورد، بیاشامد و سرپناهی برای زیستن داشته باشد. سپس مذهبی تا عبادت کند و خدمتگزار بعد روحانیش گردد. چه کسی در بین ما احساسی مذهبی بعد از دیدن کلیسای چارترس، مسجد جمعۀ اصفهان، پارک ریوآنجی در کیوتو نمیکند؟ ولی برتر از آنها نقاشی و تندیسگری است که برترین هنر ما و هر فرهنگ دیگری است.
در عین حال معماری با بسیاری از حرفههای دیگر همراستاست و لازمۀ بیان تمامی ملاحظات اجتماعی میباشد، هیچ جامعۀ جدیدی بدون ساختمانهای جدید معنی ندارد. تمامی اصلاح طلبان و سوسیالیستهای کندرو مانند فرانکلین روزولت، همیشه از معماری نوین حمایت کردهاند.
با گذشت زمان تکنولوژیهای جدیدی در ساخت بناها مطرح گردید مانند آسانسور و...، تکنولوژیهای بزرگ، معماری قدرتمند را میپروراند. اینجا آرمان شهرهای خیالی که در ذهن فلاسفه جای دارد، وجود ندارد تا بتواند بر قلمرو معماری وارد گردد. در تمامی حرفهها مشکلاتی وجود دارد. هر زمان بر همقطارانم غبطه میخوردم، هنگامیکه مینوشتند، میکشیدند یا قطعهای برای موسیقی میساختند. آنها آنگونه که میخواستند زندگی میکردند، هر زمان که میخواستند کار میکردند، با مصالح سرکش، سقفهای روزنهدار و... درگیر نبودند. آنها میتوانستند خطاهای خود را بپوشانند و حتی از بین ببرند.
برای من شگفت آور نیست که سراسر تمدن با بناهایش به خاطر سپرده میشوند، وقتی به Teotihuacan در مکزیکو فکر میکنم، جایی که مردمانش به فراموشی سپرده شدهاند وحتی ردپایی از آنها نمانده است، نه چرخ دستی، نه نوشتهای و نه کتابی، نه ابزار آهنی و مفرغی، هنوز شهری از هزاران سال پیش با نگارههایش، عظیم و فراموش نشدنی به یادگار مانده است. یا شهر مذهبی مصریان با اهرامی که در نگاه آنها دارای مقام و منزلت بود، با یک خیابان اصلی تشریفاتی، عریضتر از پارک Avenue، گذرگاهی دسته جمعی با پلههای زیاد و در راستای عمارات مذهبی، یک سازه و ساختار تاریخی مربوط به عصر نوسنگی که زمان و علم را به مبارزه میطلبد. حرفۀ معماری تنها فعالیت انسانی است که میتواند معجزه بیافریند.
چهره ای دلنشین، لبخندی کودکانه، خالکوبی های عجیب و غریب در بدن، انگشتری سئوال برانگیز در دست و شلواری صورتی رنگ بر پا؛ این تصویر آشنای یک طراح نابغه در ذهن است. کریم رشید؛ وی متولد 1960 در شهر قاهره مصر است. مادری انگلیسی و پدری مصری دارد. گویا هنر پدر در حد اعلای خود در وجود پسر نمود یافته است. وی در کانادا بزرگ شده و در ایتالیا تحصیلات خود را ادامه داده و هم اکنون ساکن نیویورک در آمریکاست .
طراحی صنعتی و معماری داخلی دو زمینه از فعالیتهای حرفه ای اوست اما شاید کمتر مقوله ای را در هنر بتوان یافت که وی در آن به ایفای نقش نپرداخته باشد، از طراحی اسباب بازی گرفته تا کیف و کفش و لباس، آرم های گرافیکی، چاپ پارچه، نورپردازی، مبلمان معماری، نقاشی و حتی موسیقی .
دنیای دیجیتال و تکنولوژی نوین جولانگاه طراحی اوست و در عین حال به دنبال پاسخی بر یک جانبه نگری مدرنیسم است. روحش سرشار از لطافت و طرح هایش مملو از رنگ های شاد، کودکانه و حتی زنانه است. کمتر شرکتی را می توان یافت که از طرح های وی برای محصولات خود بهره ای نبرده باشد. بیش از 2000 طرح در کارنامه کاری او موجود است، چندین دکترای تخصصی از دانشگاه های هنر دریافت کرده و ده ها جایزه معتبر بین المللی را از آن خود کرده است .
وی به شدت طرفدار تغییر در دید زیبایی شناسانه در طراحی و توجه به طبیعت مخاطبین و مصرف کنندگان است. شاید چنین دیدگاهی را بتوان در نمونه کارهای طراحی داخلی او یافت؛ طراحی رستوران Morimoto در فیلادلفیا و هتل Semiramis در آتن و ده ها مرکز دیگر از این جمله اند .
iکریم رشید میگوید: جهان شایسته فهم و درک بسیار عمیق است، انرژی و زمان در چنین دنیایی بسیار مغتنم هستند. مصرف کنندگان دائما به دنبال موضوعات مهیج میباشند که محیط فیزیکیشان را محرک سازد. این میراث عصر دیجیتال است. او می گوید اگر دنیای هنر به میزان زیادی انعطاف پذیر، شخصی، پیچیده و زیبایی شناسانه است پس چرا دنیای فیزیکی اینچنین نباشد؟ برای پاسخ به این پرسش وی الگوهای طراحی دیجیتال و رنگهای شاد و درخشان را برای خلق یک محیط یکپارچه به کار می برد؛ در نتیجه ویژگی چنین محیطی پرسپکتیوها و نقاط دید نامتعارف برای کاربر است. برای نمونه می توان به طراحی بخش VIP برای Deutsche Bank Art در سال 2006 اشاره کرد که وی توانسته اکثر ایده های خود را در آن پیاده نماید. بازدید کنندگان از این غرفه خودشان را در رشته ای از اتاق های نقره ای، سفید، صورتی و آبی مییابند که آکنده از تزئینات، نقوش فراوان، سطوح روشن و دیواره هایی است که بصورت ارگانیک سیال و جاری است .
با قدم زدن از میان تکه های بزرگ هنری گرافیکی می توان دریافت که الگوهای بزرگ دیجیتالی فضا را از آن خود کرده اند. در چنین فضایی تزئینات روشی است برای ایجاد ارتباط با مخاطب؛ با استفاده از بعد، بافت، الگو، عمق و روح. این روشی است برای زنده کردن هرچه بیشتر فضاها. برای ایجاد موقعیت های مکملی در فضا که چشمان بیننده را بصورت ناخودآگاه حرکت می دهد و بدین سان سطوح را می شکند و این به ایجاد حس توهم و خیال در بیننده می انجامد .
مراجعان از میان انعکاس و شکست نور و رنگ و الگوهای دیجیتالی وارد فضای اصلی می شوند، فضای سفید رنگ گالری . الگوهای تک رنگ و دیواره های منحنی شکل و سقف ها اثر فضاهای هنری رنگی را تشدید می کند. کف های روشن شده با نور، محیطی خودمانی ایجاد می کند و برای تفکیک هرچه بیشتر فضاها و ایجاد محیط های منحصر به فرد تمام اتاق ها با حاشیه هایی از نور فلورسنت از یکدیگر متمایز می گردند .
در نهایت می توان گفت تزئینات، غنی کردن سطوح و مصالح و اشیاء مشخصه بارز در طراحی معماری کریم رشید است. وی معتقد است امروزه چنین روشی می تواند احساسات و معنا را به دنیای مطلق نگر و فاقد روح مدرنیسم بیافزاید. شاید بتوان گفت کریم رشید یک طرا ح نابغه با روحیه و ماهیت شرقی است که در کالبد تکنولوژی و تجسم غربی نمود یافته است .
عبدالعزيز فرمانفرمائيان متولد سال ۱۲۹۹ تهران.
دانش آموخته رشته معمارى از دانشكده هنرهاى زيباپاريس (بوزار).
بنيانگذار نخستين دفتر «مهندسين مشاور» در مقياسى ملى و بين المللى ۱۳۳۳.
تدريس كوتاه مدت در دانشكده هنرهاى زيبا دانشگاه تهران دهه ۳۰.
طراحى و اجراى بسيارى از بناهاى معروف و ماندگار معمارى معاصر به تنهايى يا با همكارى معماران و ديگر دفاتر معمارى ايرانى و خارجى.
يكى از پل هاى اصلى ارتباط معماران ايرانى وخارجى.
شهرسازى در كرج، كرمان، اصفهان وتهران.
تهيه نقشه طرح جامع شهر تهران با همكارى «ويكتور گروئن» آمريكايى با نظر به تأمين يك نظام توسعه عناصر جديد متناسب با فرهنگ ايرانى، حل مشكلات موجود با پیش بینی ۵ میلیون نفر جمعیت.
طراح موزه فرش تهران، كاخ نياوران، كاخ مادر سعدآباد، مسجد دانشگاه تهران و ...
عرضه و معرفى فناورى پيشرفته در بلندمرتبه سازى با روش هاى ضد زلزله
اداره همزمان دو دفتر معمارى و شهرسازى درايران و يونان (تهران و آتن)
فعاليت گسترده در زمينه ساختمانهاى ادارى، مسكونى، بهداشتى و درمانى، فرودگاهى، مذهبى، صنعتى، فرهنگى، تجارى و تأسيسات شهرى.
فرمانفرمائيان جزو نخستين نسل از معماران تحصيل كرده ايرانى در خارج از كشور نيز به حساب مى آيد. جزو كسانى كه در پاريس و در دانشكده «بوزار» تعليم ديده اند و به گسترش آموزه هاى كلاسيك اين دانشكده در ايران آن دوران پرداخته اند. به همين خاطر هم مى توان از او به عنوان يكى از معماران نسل نخست معمارى مدرن و معاصر ايران نام برد.
به دليل اقتصاد راكد و ضروريات بازسازى پس از جنگ ، تنها توجهى نمايشى به معمارى و شهرسازى مى توانست صورت بگيرد. اين دوران تنها به پيدايش نمادهايى از يك هويت ملى روزافزون انجاميد: تصاوير گذشته اى افتخارآميز مانند آرامگاه هاى نوبنياد يا بازسازى شده دانشمندان، شاعران وقهرمانان ملى و تصاويرى كه بر نظامى نوين دلالت داشتند. مانند ميدان هايى با مجسمه نماد رهبرى ملى در مركز آن كه در همه جا به چشم مى خورد. بناهاى يادبود اين دوران، كه عمدتاً قبل از جنگ جهانى دوم ساخته شدند، اغلب كوچك و با طرح هايى هنرمندانه و اجراهايى خوب، گواه تحصيلات طراحان ايرانى در پاريس قبل از جنگ ... بودند. اين طراحان كه با آموزش هاى دانشكده بوزار به ايران بازگشته بودند، تحت سرپرستى معمار و باستان شناس فرانسوى، آندره گدار، اولين مدرسه آموزش معمارى معاصر ايران را در دانشگاه تهران پايه گذارى كردند.
بهترين توصيف ويژگى زيبايى شناسانه نظريه ها و نگرش هاى معمارانه براى بناهاى عمومى «يادمان هاى آريايى» است كه از اسليمى هاى اسلامى نيز بهره برده بودند. تنها فرودگاه مهرآباد اثر محسن فروغى و مشاوران سوئدى وى، ساختمان مجلس سنا در تهران اثر حيدرغيابى و ساختمان دفتر مركزى شركت ملى نفت ايران اثر عبدالعزيز فرمانفرمائيان توانستند نظر عموم مردم را كه به ناگاه با مقياس عملكرد، تكنولوژى و ساخت كاملاً متفاوتى روبه رو شده بودند به خود جلب كنند. گرچه اين بناها ساختمانهايى قابل توجه بودند، اما هرگز به سطح معمارى عالى نرسيدند.
(منبع مجله معمار)
اگرچه اين تحليل شتابزده و صورى هرگز به كام فرمانفرمائيان خوش نيامده و او را واداشته كه در آمريكا پاسخى مكتوب و مطبوعاتى بدان بدهد، اما درست بر چنين اساسى است كه مى توان از حضور فكرى و فلسفى و آفرينه هاى معمارى او ياد كرد و سخنى به ميان آورد. كسى كه بعد از فارغ التحصيلى از «بوزار» پاريس بلافاصله به ايران مى آيد و در دانشكده هنرهاى زيبا دانشگاه تهران با كسانى چون سيمون و فروغى مشغول به تدريس مى شود. مسجد دانشگاه تهران نخستين اثرى است كه او به طور رسمى از خود به جا مى گذارد. اثرى كه «هانرى استيرلن» در كتاب خود آن را در مقايسه با مساجد قديمى، نمادى از هنر ايرانى شمرده است. تدريس در دانشكده هنرهاى زيبا و كار در دفتر ساختمان دانشگاه تهران، نمى تواند پاسخگوى نيازهاى درونى و كنكاش هاى بيرونى اين معمار ايرانى باشد و بالاخره او را وادار به استعفا و به فكر تأسيس يك دفتر مهندسى مى اندازد. دفترى كه تا آن زمان در ايران وجود نداشت و جاى آن را خارجى ها پر كرده بودند. فرمانفرمائيان اما با روح جست وجوگرى كه دارد به تكميل تجربيات خود در اين زمينه مى پردازد و اقدام به تشكيل يك دفتر مهندسى در مقياسى ملى و بين المللى مى كند تا طرف قرارداد دولت ايران در پروژه هاى بزرگ ساختمانى باشد و درست به همين خاطر هم هست كه حالا ردپاى او را در جاى جاى اين شهر بزرگ (تهران) و در سازه هاى مهم بسيارى مى بينيم و مى يابيم.
او براى اين كار از مراجعه به منابع خارجى نيز دريغ نمى كند و ضعف پروژه هاى خود را بدين ترتيب برطرف مى كند. در يك چنين بستر بزرگى است كه بسيارى از معماران درجه يك آن زمان نيز شروع به تجربه اندوزى مى كنند و وارد بازار كار مى شوند. اين موضوع هم به خالى بودن عرصه باز مى گردد و هم به تعدد سفارش هايى كه فرمانفرمائيان مى گيرد و مى پذيرد. نسبتى كه با ورود و خروج وزارتخانه هايى چون آبادانى و مسكن و سازمانهايى چون برنامه و بودجه و ديگر سازمانها و ادارات مرتبط با موضوع ساخت و ساز دائم قبض و بسط مى يابد.
كامران ديبا در نوشته اى دفتر فرمانفرمائيان را به خاطر تعدد كادر فنى و كيفيت حرفه اى و قدرت انجام كار در زمان خود و در خاورميانه «بى نظير» مى شمرد و از جمله دستاوردهاى اين دفتر را «عرصه و معرفى تكنولوژى پيشرفته در ساختمان بلندمرتبه» مى داند كه «باروش هاى ضدزلزله محاسبه شده اند.» نمونه هاى اين بلندمرتبه سازى را هنوز مى توان در تهران و در چندين سازه شاخص ديد. دفتر مركزى شركت نفت، ساختمان وزارت كار، ساختمان وزارت كشاورزى، برجهاى سامان، برجهاى ونك پارك، ساختمان بانك اعتبارات ايران و... از اين جمله اند كه هنوز در بافت شهرى پايتخت خودنمايى مى كنند و در ميان ساختمانهاى بلندمرتبه نوساز مى درخشند.
به طورى كه مى توان در كارنامه او چه در سالهاى ۱۳۳۳ تا ۱۳۴۷ كه تنها كار مى كرد و چه در سالهاى ۱۳۴۷ به بعد كه دفاتر ديگرى را به همكارى گرفته بود طراحى و اجراى ساختمانهاى زيادى را با كاربردهاى گوناگون پيدا كرد. در اين گستره از طراحى ساختمانهاى ادارى و دانشگاهها و مدارس عالى گرفته تا موزه و هتل و كارخانه و برج و كاخ و مجموعه ورزشى، ترمينال فرودگاه و... يافت مى شود. كارهاى بسيار شاخصى كه از ميان آنها مى توان به كاخ نياوران، كاخ مادر در سعدآباد، كاخ محمودرضا پهلوى در سعدآباد، ترمينال حجاج و ترمينال مسافرى صدهزارمترى فرودگاه مهرآباد، موزه فرش تهران، پاويون ايران درنمايشگاه بين المللى مونترال (۱۹۶۷)، ساختمان پست تهران، ساختمان مركزى اداره تلويزيون ايران، استاديوم آزادى با درياچه، دانشكده كشاورزى كرج، ساختمان هاى دانشگاه تهران در اميرآباد، ساختمان بانك صادرات اصفهان، كارخانه داروپخش درجاده كرج، بيمارستان ۲۰۰تختخوابى براى ارتش در شمال تهران، نقشه جامع شهرتهران (با همكارى ويكتورگروئن)، دهكده خانه دركرج، كاخ پرنس خالد در رياض (عربستان سعودى) و دهها طرح اجراشده ساختمانى و شهرسازى ديگر اشاره داشت.
اين تصور اغلب بوده و به خاطر آمده كه برخى از بناهاى يادشده مى توانست با طراحى بهتر و دقيق تر به سطح بالاتر و والاترى ارتقا پيداكند.
البته اين فرض درخيلى موارد و دراستناد به بناهاى دولتى و يادمانى و شهروندى ديگرى كه در ادامه و به ويژه بعد از انقلاب ساخته شده و مى شوند، تا حدود زيادى بيرنگ و بى رمق مى گردد و اجازه مى دهد كه همچنان از آثار به جاى مانده از دفتر فرمانفرمائيان و ديگر معماران پيشگام و پيشرو معاصر به بزرگى و عظمت يادكنيم. چه گام برداشتن در زمانه و زمينه اى خالى، اگرچه هميشه خطر بدعت گذارى و تحميل سليقه هاى شخصى و مشخص را با خوددارد، اما بسيارسخت تر از هر آغاز و احياناً جبرانى است و اين به ويژه در معمارى قرن بيستم غرب به اثبات رسيده و در لايه لايه آن نمود يافته است.
عبدالعزيز فرمانفرمائيان چنان كه كامران ديبا از او نقل مى كند كارش را در گاراژ پدرش و با طراحى منازل شخصى براى اقوام و دوستان آغاز مى كند و براى فرار از اين تنگنا، خود داوطلب درخواست از دولت براى طراحى و ساخت بناهاى دولتى و عمومى مى شود. كارى كه رفته رفته هم پايه اى براى دفاتر «مهندسين مشاور» مى شود و هم عرصه را براى ورود معماران جوان و ايرانى به بازار ساخت و سازهاى كلان باز مى كند و هم زمينه اى مى شود براى رسميت يافتن و به رسميت شناختن نظام معمارى و مهندسى كه در دهه پنجاه مى رفت با معمارى معاصر غرب همراه شود.
تاداو آندو در سال 1941 در اوساكاي ژاپن به دنيا آمد، آندو از سن 10-17 سالگي در يك كارگاه نجاري كار مي كرد. وي اغلب به ساخت مدل هاي چوبي از كشتي و هواپيما مي پرداخت، او صنعت و ساختار سنتي چوبي ژاپني را از يك نجار كه مغازه ي او در خيابان مقابل خانه شان بود، فرا گرفت.
از سال 1962-1969، در دهه ي 20 سالگي، آندو تصميم به يادگيري خودآموز مستقيم معماري گرفت، كه او را به خارج از ژاپن براي مشاهده ي معابد، مقابر و چای خانه ها، به اروپا، آفريقا و آمريكا برد. او معماري را با رفتن و ديدن ساختمان هاي واقعي و مطالعه ي كتاب هايي در مورد كارهاي معماراني از قبيل : لوكوربوزيه، ميس ون در روهه، آلوار آلتو، فرنك لويد رايت و لويي كان ياد گرفت. وي قبل از بازگشت به اوساكا در سن 28 سالگي و باز كردن دفترش، به عنوان استادیار در دانشگاه های توکیو، هاروارد، کلومبیا بوده است.
تقريباً همه پروژه هاي وي، از بتن عريان به عنوان ماده اوليه ساخته شده اند. او براي به دست آوردن بتن نرم تميز و كامل براي ساختمان هايش، دقت زيادي در ساخت و قالب گيري فرم هاي بتني می کرد.
اكثر پروژه هاي تادائو آندو در ژاپن قرار دارند و به طور متمركز در اوساكا، جايي كه او به دنيا آمده بزرگ شده و هم اكنون زندگي و كار مي كند. علاوه بر يك سري ساختمان هاي مذهبي، وي موزه ها، ساختمانهاي تجاري كه شامل ادارات، كارخانجات و مراكز خريد مي باشد را طراحي كرده است. به هرحال خط مشي حرفه اي او با پروژه هاي مسكوني شروع شده.
آثار:
Tomishima House, Osaka, Japan, 1973
Uchida House, 1974
Uno House, Kyoto, Japan, 1974
Hiraoka House, Hyōgo Prefecture, Japan, 1974
Shibata House, Ashiya, Hyogo Prefecture, Japan, 1974
Tatsumi House, Osaka, Japan, 1975
Soseikan-Yamaguchi House, Hyōgo Prefecture, Japan, 1975
Takahashi House, Ashiya, Hyōgo Prefecture, Japan, 1975
Matsumura House, Kobe, Japan, 1975
Row House (Azuma House), Sumiyoshi, Osaka, Japan, 1976
Hirabayashi House, Osaka Prefecture, Japan, 1976
Bansho House, Aichi Prefecture, Japan, 1976
Tezukayama Tower Plaza, Sumiyoshi, Osaka, Japan, 1976
Tezukayama House-Manabe House, Osaka, Japan, 1977
Wall House (Matsumoto House), Ashiya, Hyōgo Prefecture, Japan, 1977
Glass Block House (Ishihara House), Osaka, Japan, 1978
Okusu House, Setagaya, Tokyo, Japan, 1978
Glass Block Wall (Horiuchi House), Sumiyoshi, Osaka, Japan, 1979
Katayama Building, Nishinomiya, Hyōgo Prefecture, Japan, 1979
Onishi House, Sumiyoshi, Osaka, Japan, 1979
Matsutani House, Kyoto, Japan, 1979
Ueda House, Okayama Prefecture, Japan, 1979
STEP, Takamatsu, Kagawa Prefecture, Japan, 1980
Matsumoto House, Wakayama, Wakayama Prefecture, Japan, 1980
Fuku House, Wakayama, Wakayama Prefecture, Japan, 1980
Bansho House Addition, Aichi Prefecture, Japan, 1981
Koshino House, Ashiya, Hyōgo Prefecture, Japan, 1981
Kojima Housing (Sato House), Okayama Prefecture, Japan, 1981
Atelier in Oyodo, Osaka, Japan, 1981
Tea House for Soseikan-Yamaguchi House, Hyōgo Prefecture, Japan, 1982
Ishii House, Shizuoka Prefecture, Japan, 1982
Akabane House, Setagaya, Tokyo, Japan, 1982
Kujo Townhouse (Izutsu House), Osaka, Japan, 1982
Rokko Housing One, Rokko, Hyōgo Prefecture, Japan, 1983 map
BIGI Atelier, Shibuya, Tokyo, Japan, 1983
Umemiya House, Kobe, Japan, 1983
Kaneko House, Shibuya, Tokyo, Japan, 1983
Festival, Naha, Okinawa prefecture, Japan, 1984
TIME'S, Kyoto, Japan, 1984
Koshino House Addition, Ashiya, Hyōgo Prefecture, Japan, 1984
MELROSE, Meguro, Tokyo, Japan, 1984
Uejo House, Osaka Prefecture, Japan, 1984
Ota House, Okayama Prefecture, Japan, 1984
Moteki House, Kobe, Japan, 1984
Shinsaibashi TO Building, Osaka Prefecture, Japan, 1984
Iwasa House, Ashiya, Hyōgo Prefecture, Japan, 1984
Hata House, Nishinomiya, Hyōgo Prefecture, Japan, 1984
Atelier Yoshie Inaba, Shibuya, Tokyo, Japan, 1985
JUN Port Island Building, Kobe, Japan, 1985
Mon-petit-chou, Kyoto, Japan, 1985
Guest House for Hattori House, Osaka, Japan, 1985
Taiyō Cement Headquarters Building, Osaka, Japan, 1986
TS Building, Osaka, Japan, 1986
Chapel on Mount Rokko, Kobe, Japan, 1986
OLD/NEW Rokko, Kobe, Japan, 1986
Kidosaki House, Setagaya, Tokyo, Japan, 1986
Fukuhara Clinic, Setagaya, Tokyo, Japan, 1986
Sasaki House, Minato, Tokyo, Japan, 1986
Main Pavilion for Tennoji Fair, Osaka, Japan, 1987
Karaza Theater, 1987
Ueda House Addition, Okayama Prefecture, Japan, 1987
Church on the Water, Tomamu, Hokkaidō prefecture, Japan, 1988
GALLERIA akka, Osaka, Japan, 1988
Children's Museum, Himeji Hyōgo Prefecture, Japan, 1989
Church of the Light, Ibaraki, Osaka prefecture, Japan, 1989 [1] [2] map
COLLEZIONE, Minato, Tokyo, Japan, 1989
Morozoff P&P Studio, Kobe, Japan, 1989
RAIKA Headquarters, Osaka, Japan, 1989
Natsukawa Memorial Hall, Hikone, Shiga Prefecture, Japan, 1989
Yao Clinic, Neyagawa, Osaka Prefecture, Japan, 1989
Matsutani House Addition, Kyoto, Japan, 1990
Ito House, Setagaya, Tokyo, Japan, 1990
Iwasa House Addition, Ashiya, Hyōgo Prefecture, Japan, 1990
Garden of Fine Arts, Osaka, Japan, 1990
S Building, Osaka, Japan, 1990
Water Temple, Awaji Island, Hyōgo Prefecture, Japan, 1991 [3] map
Atelier in Oyodo II, Osaka, Japan, 1991
TIME'S II, Kyoto, Japan, 1991
Museum of Literature, Himeji, Hyōgo Prefecture, Japan, 1991
Sayoh Housing, Hyōgo Prefecture, Japan, 1991
Minolta Seminar House, Kobe, Japan, 1991
Naoshima Contemporary Art Museum, Naoshima, Kagawa prefecture, Japan, 1995 [4] [5]
Japanese Pavilion for Expo 92, Seville, Spain, 1992
Otemae Art Center, Nishinomiya, Hyōgo Prefecture, Japan, 1992
Forest of Tombs Museum, Kumamoto Prefecture, Japan, 1992
Rokko Housing Two, Rokko, Kobe, Japan, 1993
Vitra Seminar House, Weil am Rhein, Germany, 1993
Gallery Noda, Kobe, Japan, 1993
YKK Seminar House, Chiba Prefecture, Japan, 1993
Suntory Museum, Osaka, Japan, 1994
MAXRAY Headquarters Building, Osaka, Japan, 1994
Chikatsu-Asuka Historical Museum, Osaka Prefecture, Japan, 1994
Kiyo Bank, Sakai Building, Sakai, Osaka Prefecture, Japan, 1994
Garden of Fine Art, Kyoto, Japan, 1994
Museum of wood culture, Kami, Hyōgo Prefecture, Japan, 1994
Inamori Auditorium, Kagoshima, Japan, 1994
Nariwa Museum, Okayama Prefecture, Japan, 1994
Atelier in Oyodo Annex, Osaka, Japan, 1995
Nagaragawa Convention Center, Gifu, Japan, 1995
Naoshima Contemporary Art Museum Annex, Naoshima, Kagawa Prefecture, Japan, 1995
Meditation Space, UNESCO, Paris, France, 1995
Shanghai Pusan Ferry Terminal, Osaka, Japan, 1996
Museum of Literature II, Himeji, Hyōgo Prefecture, Japan, 1996
Gallery Chiisaime (Sawada House), Nishinomiya, Hyōgo Prefecture, Japan, 1996
Museum of Gojo Culture & Annex, Gojo, Nara Prefecture, Japan, 1997
TOTO Seminar House, Hyōgo Prefecture, Japan, 1997
Yokogurayama Natural Forest Museum, Kochi Prefecture, Japan, 1997
Harima Kogen Higashi Primary School & Junior High School, Hyōgo Prefecture, Japan, 1997
Koumi Kogen Museum, Nagano Prefecture, Japan, 1997
Eychaner/Lee House, Chicago, Illinois, 1997
Daikoku Denki Headquarters Building, Aichi Prefecture, Japan, 1998
Daylight Museum, Shiga Prefecture, Japan, 1998
Junichi Watanabe Memorial Hall, Sapporo, Japan, 1998
Asahi Shimbun Okayama Bureau, Okayama, Japan, 1998
Siddhartha Children and Women Hospital, Butwal, Nepal, 1998
Church of the Light Sunday School, Ibaraki, Osaka Prefecture, Japan, 1999
Rokko Housing III, Kobe, Japan, 1999
Shell Museum, Nishinomiya, Hyōgo Prefecture, Japan, 1999
FABRICA (Benetton Communication Research Center), Treviso, Italy, 2000
Awaji-Yumebutai, Hyōgo Prefecture, Japan, 2000 map
Rockfield Shizuoka Factory, Shizuoka, Japan, 2000
The Pulitzer Foundation for the Arts, St. Louis, Missouri, 2001 [6]
Komyo-ji (shrine) Saijo, Ehime prefecture, Japan (2001)
Ryotaro Shiba Memorial Museum, Higashiosaka, Osaka prefecture, Japan, 2001
Teatro Armani-Armani World Headquarters, Milan, Italy (2001)
Hyogo Prefectural Museum of Art, Kobe, Hyōgo Prefecture, Japan, 2002 [7]
Modern Art Museum of Fort Worth, Fort Worth, Texas, 2002 [8]
Piccadilly Gardens, Manchester, UK, 2003
4x4 house, Chiyoda-ku, Tokyo, Japan, 2003
Chichu Art Museum, Naoshima, Kagawa prefecture, Japan, 2004 [9]
Langen Foundation, Hombroich near Neuss, Germany, 2004 [10]
Morimoto restaurant in the Chelsea Market, his first project in Manhattan, opened January 2006.
Omotesando Hills, Jingumae 4-Chome, Tokyo, Japan, 2006
اوجنیو گالدیری (به ایتالیایی: Eugenio Galdieri) (۱۹۲۵ - ۲۰۱۰) معمار و مرمتگر اهل ایتالیا بود. گالدیری، مرمت بعضی از بناهای تاریخی ایران از جمله عالی قاپو، چهل ستون و هشت بهشت را به عهده داشت.
زندگینامه
گالدیری در سال ۱۹۲۵ در شهر ناپل به دنیا آمد اما در نوجوانی با خانواده خود به رم مهاجرت کرد و در این شهر به تحصیل پرداخت. او از دهه ۱۹۶۰ میلادی به ایران رفت و سرپرست کارهای مرمتی موسسه شرق شناسی ایتالیا (ایزمئو) در ایران شد.
وی کار خود را ابتدا در کاخ عالی قاپو آغاز کرد و سپس به انجام کارهای مرمتی در مسجد جامع اصفهان و کاخهای چهل ستون و هشت بهشت پرداخت. فعالیتهای گالدیری در ایران، علاوه بر آن که توانست منجر به حفظ تعدادی از مهمترین بناهای معماری ایرانی شود، باعث شناخت بهتر آنها نیز شد. فعالیتهای او همچنین باعث شد الگوی مناسبی برای چگونگی مرمت و حفاظت از بناهای تاریخی در ایران پدید آید.
کارهای مطالعاتی و مرمتی موسسه ایزمئو در مسجد جامع اصفهان، که به سرپرستی گالدیری صورت گرفت، توانست ابهامهای فراوانی را که در مورد تاریخ و دورههای معماری این مسجد تاریخی وجود داشت رفع کند؛ این مطالعات نشان داد برخلاف تصور رایج در آن زمان، مسجد جامع پیش از دوران سلجوقی نیز وجود داشته و دارای دورههای متعدد معماری بودهاست.
در کاخ عالی قاپوی اصفهان، برنامه مرمتی موسسه ایزمئو به مدت ۱۰ سال به سرپرستی گالدیری پیش رفت و ضمن نجات بخشی ساختمان و برطرف کردن آسیبهای ساختار و تزیینات آن، برای اولین بار در مورد تاریخ و نحوه شکل گیری این ساختمان اطلاعات جالب توجهی به دست آمد.
او همچنین سرپرست مطالعه و مرمت تعدادی از بناهای تاریخی در ولایت غزنی در افغانستان نیز بودهاست. به جز ایران و افغانستان، گالدیری از طرف موسسه ایزمئو سرپرستی عملیات مرمت در کشور عمان را نیز برعهده داشت و در دهه ۱۹۹۰ میلادی از طرف وزارت امور خارجه ایتالیا، پروژهٔ مرمت شهر تاریخی صنعا در یمن را نیز هدایت کرد.
او در سال ۱۹۸۰ میلادی «جایزه معماری آقاخان» را به دلیل مرمت بناهای تاریخی شهر اصفهان دریافت کرد.
اوجنیو گالدیری در ۳ نوامبر ۲۰۱۰ در دفتر کار خود در شهر رم درگذشت.
نام اثر : مرکز مردمی شهرستان مارین (مرین کانتی) 1966 - 1957
طراح : فرانک لوید رایت 1959 – 1867
نام سبک : مدرن
مکان : کالیفورنیا
کارفرما : ؟
وضعیت کنونی : مرکز مردمی
سایت مرکز شهر مرین کانتی پارکی سرسبز و وسیع با تالابی بزرگ و چهار تپه ی شنی نرم بود. سایت مرکز شهری حد فاصلی است دارای چشم اندازهای خیره کننده به سمت تپه ها و پارک و آب ؛ در حالی که بسیاری از ساختمان های دولتی در ایالات متحده امریکا خود را بر بیننده تحمیل می کنند و حیث یادمانی برجسته دارند. ساختمان مرین کانتی چنین نیست. ساختمان به نحوی طراحی شده که انسان را به نرمی و ملاطفت بر بستری طبیعی می نشاند. یک مرکز خرید در فضای سبز داخلی در مرکز دو بخش ساختمان قرار دارد که مستقیما از اسمان نورگیری می کند. دفاتر به نحوی طراحی شده اند که نمای مشرف به تپه ها از یک سمت فراهم و نمایی از سمت مقابل به سمت مرکز خرید فراهم گردد. پارتیشن های مربوط به دفاتر مختلف کانتی متحرکند به این معنی که در هر سال کاری مشخص می توان ابعاد هر دپارتمان را به نحو دلخواه تغییر داد.
پلان اصلی مرکز شهری مرین کانتی در سمت تپه ی مرکزی تغییر جهت می دهد و به سمت تپه های مجاور پل می زند .
قوس های عظیم در سطح زمین سازه را حمایل می کنند و قوس های معلق بالا که از لبه های طبقات کالار مانند بالکن های خارجی آویزان هستند، سایبان هایی تشکیل می دهند که به قاعده ی یک و نیم متر از قوس ها عقب نشسته اند.
سهولت در دسترسی دپارتمان ها به یکدیگر از طریق این بالکن های خارجی و نیز مرکز خرید داخلی میسر گردیده است.
ساختمان دادگستری در اتصالی دوار با ساختمان اداری تلاقی پیدا می کند که طبقه ی سوم آن مجهز به کتابخانه است. در طبقه ی دوم یک کافه تریا قرار دارد که به یک فضای سه گوش باز می شود که یک باغ و یک استخر و یک تراس سنگفرش برای برای صرف غذا در محل باز تعبیه و طراحی شده است. یک خصیصه ی مهم ساختمان وجود بالکن های آلومینیومی در طبقه ی سوم است که به سایه های افتاده بر روی ساختمان به نحو معنا داری جهت می دهد.
این طرح سایه روی ساختمان را معماران "موسیقی بصری"نام نهاده اند.
معبد وحدت، کیفیتی دژ مانند دارد که از بیرون بنا نیز قابل مشاهده است. دو بلوک مکعب بتنی – بلوک بزرگتر برای ساختمان اصلی کلیسا و بلوک کوچکتر برای فعالیت های فوق برنامه ی کلیسا- با یک سرسرای ورودی از هم جدا شده اند. حس فضا ، خود را در داخل بنا بر بیننده تحمیل می کند. در اینجا چهار ستون بزرگ که در سمت داخل دیوارهای جانبی قرار گرفته اند، وزن تختال سقف را تحمل می کنند. این سقف تخت دارای روزنه های چهارگوش برای ورود نور است و دیوارهای خارجی تا طبقه ی دوم بالا می روند، پنجره ندارند و حریم امن کلیسا را از سر و صدای خیابان بیرون محافظت می کنند. این دیوار ها در طبقه ی دوم به صفحات شیشه ای بدل می شوند که با نور آسمان در بالا تلاقی پیدا می کنند. به این ترتیب این طور به نظر می رسد که فضای حریم کلیسا از سمت داخل هیچ محدودیتی ندارد : نور خارجی از بالا و از همه ی اطراف به داخل فراخوانده می شوند و محدودیت را از میان بر می دارد.
رایت بر روی یکی از نقشه های داخلی که خود ترسیم کرده چنین نوشته است:
"نور نامحدود از بالا. فضای داخل را فقط عناصر پرده ای محصور ساخته اند. من این رف ها را چنان از بالا غرق در نور ساخته ام که در همه حال حس یک روز آفتابی را در درون پدید می اورد. و با این حس است که سقف مرکزی در میان چهار ستون بزرگ ، تماما نورانی می شود. نور روز از خلال صفحه های بتنی متقاطع به درون می تابد و با نور کهربایی سقف فیلتر می شود. به این شکل ترتیبی اتخاذ می شود که نور به درون راه یافته، گرمای آفتاب را پیدا کند. "
موزه گوگنهایم در مرکز شهر نیویورک (منهتن) و کنار "سنترال پارک"، با راهروهای به هم پیوسته و فرم حلزونی، همچنان یکی از بهترین نمونههای معماری مدرن به شمار میرود. در این موزه هنری، تماشاگر به راحتی در اندرونی و زوایای ساختمان نفوذ میکند و جزئی از آن میشود.
دراین بنا تمام فضا از یک رمپ دو طبقه زیبا ومارپیچ که با ملایمت بطرف یک گنبد شیشه ای مدور بالا می رود، تشکیل یافته است. نور از این گنبد شیشه ای به داخل می تابد. در همه جا جزییات در هماهنگی با این واژه مدور قراردارند : میزها؛چراغها؛گلدانهای آویزان ؛صندلی ها وقا ب هایی که نور را از نورگیرسقف می گیرند، همگی گرد هستند.
هنگامی که از«فرانک لوید رایت» پرسیده شد که چرا رامپ راجایگزین کف ـ طبقه های متداول درچندین ترازکرده است او توضیح داد: برای بازدیدکنندگان موزه ، واردشدن به ساختمانی که درآن به وسیله آسانسور به بالاترین نقطه رامپی برسند وبه تدریج پیرامون فضایی بازوگسترده پایین بیایند ، درحالیکه همواره ازحق انتخاب تغییرتراز با آسانسوربرخوردار بوده و در انتها ، پس از بازدید نمایشگاه ، خود را درطبقه همکف درنزدیکی خروجی بیابند بسیارجذاب تر ودلپذیرترمی باشد اگرچه دربسیاری ازموزه های متداول ، مسیرها وسیرکولاسیون عمومی درطول گالری ها برای تماشای آن ها وبرگشت به نقطه شروع وخروج ازبنا تکرارمی شوند .
"سولومون رابرت گوگنهایم" بنیانگذارموسسه گوگنهایم که مجذوب ایده رامپ مارپیچی شده بود تازمان مرگش پیش از اتمام پروژه ازآن حمایت کرد . ازسال 1943 پش ازجستجو درمیان معماران اروپایی نظیرلکوربوزیه ، والترگروپیوس ، ریچارد نویترا ، آلوارآلتو و... برای طراحی بنایی مناسب برای مجموعه ارزشمند جمع آوری شده توسط گوگنهایم ، کار طراحی به این معمارآمریکایی واگذارگردید ، تاسال 1956 پروژه باتاخیرات فراوان به دلیل تغییراتی ازقبیل مشخصات وشکل سایت ، مشخصات فنی اجرا ، برنامه فیزیکی ومدیریتی موزه والبته هزینه هاکه به دلیل طولانی شدن مدت پروژه روبه افزایش بود، مواجه شد وسرانجام درسال 1959 شش ماه پس ازمرگ رایت موزه برای بازدید عموم افتتاح گردید .
موزه گوگنهایم توسط انسیتومعماران آمریکا به عنوان یکی ازهفده اثر این معمارکه می بایست به جهت سهم ونقش آن ها در پیشبرد فرهنگ آمریکا حفاظت شوند ، انتخاب شد این موزه به عنوان آخرین یادگارازتوانایی رایت درخلق کیفیات غیرمنتظره فرم وفضای معماری ، دشوارترین کاردرطول دوران فعالیت حرفه ای وی بود .
دربیرون ، فرم تندیس گرا با ظاهری ساده و فاقد هرگونه تزیین برروی سطوح ، الگوی فضایی درون رامشخص می کند وچشم اندازی متفاوت دربین ساختمان های مکعب مستطیل شکل شهرنیویورک ایجاد می کرد شاید بتوان گفت این نقطه شروع طراحی موزه ها با احجام تندیس گرا بود که دیگرنه تنها آثارهنری بلکه ساختمان موزه نیزبه جاذبه ای برای بازدید تبدیل شد .